داستان رشد و موفقیت یک برند، فقط در مورد رشد ارزش مالی آن در بازار نیست. گاهی اوقات چارچوبها و ارزشهای یک برند هستند که آن برند را به رشد میرسانند. در این مقاله از ایران درگاه، به بررسی شرکتهایی میپردازیم که با تشخیص یک مشکل در جامعه، به ایدهای برای حل آن دست پیدا کردند و توانستند جای خود را نه تنها در بازار مالی، بلکه در دلهای مردم نیز پیدا کنند.
ایدهها چگونه شکل گرفتند؟
۱. با مشکلات شروع کردند
بسیاری از این برندها، در همان شروع کار مشکلات جامعه و بیعدالتیهایی که باعث میشد برخی افراد نتوانند همانند بقیه از خدمات و امکانات بهرهمند شوند را شناسایی کردند و در صدد رفع آنها برآمدند. این یک داستان بسیار جذاب و متقاعدکننده برای مشتری است.
” بسیار مهم است که داستانی داشته باشید که مردم بتوانند آن را درک کرده و با آن ارتباط برقرار کنند. “
این جمله از خانم جنیفر ایگرز، مدیر ارشد برندینگ و ارتباطات شرکت Siegel+Gale، نشان میدهد که به خصوص برای شرکتهای نوپا که تازه وارد بازار شدهاند، چقدر مهم است که نشان دهند که برای حل کردن یک مشکل ساخته شدهاند و قرار است تغییری ایجاد کنند.
۲. قبول ضعیفتر بودن نسبت به رقبا
بسیاری از شرکتهای بزرگ، در شروع کار توسط رقبا و حتی مردم دست کم گرفته میشدند، اما موفق شدند بازی را تغییر دهند و در نتیجه، داستانی برای تعریف کردن داشته باشند!
۳. بازگو کردن تجربه خود
خیلی وقتها، داستان یک برند برای ما بسیار جذاب است چون شنیدن تجربه متفاوت آنها برای ما لذت بخش است. دلیل این امر، این است که آنها توانستهاند یک مشکل را حل کرده و اوضاع را به نفع خود تغییر دهند.
۴.تشکیل جامعه هواداران متعصب
برندهایی که هویت و هدف مشخص دارند، این قابلیت را دارند که هواداران متعصب و وفادار خود را پیدا کنند. این هواداران صرفا به خاطر محصولات یا خدمات عاشق این برندها نمیشوند. ارتباط آنها با برند، یک نوع ارتباط معنوی شده و آنها واقعا به این برند احساس تعلق خاطر دارند. به عبارت دیگر، بسیاری از برندها به قسمتی جداییناپذیر از سبک زندگی مطلوب و مورد انتظار مردم تبدیل میشوند. طرفداران متعصب این برندها حتی اگر برند دیگری، محصول مشابه با قیمت کمتر و امکانات بیشتر به آنها پیشنهاد کند هرگز حاضر به قبول آن نخواهند شد.
۵. بنیان گذاران مشخص و فعال دارند
بزرگترین طرفداران برندهای بزرگ، پایه گذاران آنها هستند. در هیچیک از این شرکتها پس از رشد و موفقیت، موسس و رئیس شرکت کار را کنار نگذاشته تا در عمارت لاکچری خود، شاهد واریز لحظهای پول به حسابش باشد، بلکه همچنان به عنوان یکی از فعالترین اعضا، همچنان با قدرت در نقش رهبر و مدیر عمل میکند.
۶. میدانند که هستند و چه هدفی دارند
در حالیکه ممکن است یک شرکت، چندین شرکت زیرمجموعه و یا چندین سایت مختلف داشته باشد، تمامی این زیرمجموعهها اهداف اصلی شرکت را دنبال میکنند و نمونهای از هویت و هدف واقعی شرکت مادر خود هستند.
۷. کار خیر انجام میدهند
شرکتهای موفق، مفهومی به عنوان ” کارهای عام المنفعه” را وارد داستان خود میکنند، مهم نیست که این کارها کمک به خیریهها، هدیه دادن به مشتریان و یا کمکهای رایگان به کودکان محروم باشد. این کارهای مثبت، داستانهای خوبی برای گفتن خواهند ساخت.
در ادامه، به بررسی داستان چند برند موفق که توانستند از فاکتورهای بالا برای رشد و موفقیت استفاده کنند را بررسی میکنیم.
کفش تامز ( TOMS SHOES)
بر اساس گفته بلیک مایکاسکی موسس این برند، او در جریان سفرش به آرژانتین در سال ۲۰۰۶، کودکان بسیاری را دیده که توانایی خرید کفش را نداشتهاند. با دیدن این سختی و رنج، ایده ساخت یک کمپانی تولید کفش با طرح حمایت از این کودکان در ذهن او شکل میگیرد.
به ازای خرید هر جفت کفش، یک جفت کفش بچهگانه به کودکان فقیر اهدا خواهد شد.
تا به امروز، به گفته خود شرکت، بیش از ۵۰ میلیون جفت کفش برای کودکان نیازمند تهیه شده است، بیش از ۳۶۰ هزار نفر با کمکهای این شرکت جراحی بینایی انجا دادهاند و در ۶ کشور، به اندازه مصرف بیش از ۲۵۰ هزار هفته آب سالم تامین شده است. علاوه بر این، با معرفی کالکشن کیف این برند در سال ۲۰۱۵، به ازای خرید هر کیف، این شرکت هزینههای تولد یک نوزاد را برای مادران نیازمند تامین کردهاست.
چرا تامز موفق شد؟
در عصری که همه جا پر از رقابت شده و شرکتها در ارائه خدمات برتر و ارزانتر با یکدیگر میجنگند، چه چیزی تفاوت شرکتها را رقم میزند؟ یک نکته مهم: آیا مردم شما را دوست دارند؟
با وجود شبکههای اجتماعی، برندها فقط بر اساس قیمتهایشان شناخته نمیشوند. مشتریان میخواهند مطمئن شوند که نه تنها محصول خوبی میخرند، بلکه از برند خوبی هم میخرند. برای مثال، تامز پا به بازاری گذاشت که رقابتی بسیار شدید با قیمت، کیفیت و سبک مشابه در آن وجود داشت. این شرکت برای موفق شدن در این بازار، یک ایده و داستان بسیار قوی برای تعریف کردن داشت و توانست مشتریان را به شکلی با برند خود درگیر کند، که هر نفر احساس کند با خرید از این شرکت، بخشی از یک پروژه بزرگ انسان دوستانه است.
علاوه بر این: این شرکت یک مشکل را حل میکند، پایهگذار مشخص و فعال دارد و کار خیر انجام میدهد.
عینک واربی پارکر ( Warbey Parker)
در داستان این برند گفته شده که هدف از تاسیس آن، یک شروع طوفانی برای حل مشکل قیمت بسیار بالای عینک بوده است. این ایده زمانی شکل گرفته که یکی از موسسان این شرکت در زمان دانشجویی، در حین یک سفر با دانشگاه دچار حادثه شده و به دلیل قیمت بالا، هیچگاه نتوانسته عینک جدید خریده یا حتی عینک خود را تعمیر کند.
مشابه تامز، این شرکت نیز به صورت داوطلبانه و غیرانتفاعی با یک شرکت پزشکی همکاری میکند تا به ازای هر خرید، هزینه خرید یک عینک برای افراد نیازمند را تامین کند.
چرا واربی پارکر موفق شد؟ این شرکت تاکنون بیش از یک میلیون عینک برای افراد نیازمند تهیه کردهاست، بیش از ۱۸ هزار زن و مرد را آموزش داده تا بتوانند تست بینایی سنجی در نقاط مختلف جهان انجام دهند و برای مردم کشور خودشان عینکهای مناسب را تجویز کنند.
چرا ایده آنها موفق بود؟ واربی پارکر یک مشکل را حل میکند، روحیهای سرکش و ماجراجو داشته و کار خیر انجام میدهد.
دوربینهای GoPro
داستان این برند، فراهم کردن امکان ضبط و اشتراک گذاری بهترین لحظات و تجربههای زندگی با دوستان است. همانطور که یک کوهنوردی با دوستان بسیار لذتبخشتر از کوهنوردی به تنهایی است، اشتراکگذاری این لحظات جذاب و خاطرات شیرین با دوستان نیز امکانی فوقالعاده است. گوپرو مدعی تولید و ساخت تطبیقپذیرترین و همهکاره ترین دوربینهای جهان است. ” ما برای شما امکان ضبط و اشتراکگذاری هیجانانگیزترین لحظات زندگی را در تمام شرایط آب و هوایی و هر مکانی برای شما فراهم میکنیم.”
چرا GoPro موفق شد؟ به تازگی امکان اشتراکگذاری زنده به برخی مدلهای دوربینهای گوپرو اضافه شدهاست. راز موفقیت این شرکت در حس اشتراکگذاری ما انسانهاست!
ایده در ابتدا این بود که ورزشکاران بتوانند لحظات جذاب و هیجانانگیز خود را ثبت کنند. و حالا تبدیل شده به اینکه تمامی مردم چگونه لحظات زیبا و مورد علاقه خود را با بقیه به اشتراک بگذارند.
تجهیزات ورزشی SoulCycle
به گفته سایت این برند، هدف از ساخت این برند رها شدن از ورزش تکراری بوده که برای مردم شبیه کار کردن شده بوده است. و حالا برند میگوید ” تجربه یک ورزش انگیزشی و تضمین آرامش فکری ” را فراهم کرده است که با نام ” کاردیو پارتی ” شناخته میشود، روابط بین فردی روزمره را وارد ورزش کرده است.
چرا SoulCycle موفق شده است؟ این شرکت در سال ۲۰۱۵ به طور رسمی برای عموم شروع به کار کرد. به نظر میرسد که شرکت قصد دارد به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار برسد. طبق اعلام این شرکت، فقط در آمریکا بیش از ۳۸۳ هزار دوچرخه ثابت را به فروش رساندهاست.
این شرکت موفق شدهاست برای تجربهای که برای برخی افراد خسته کننده بودهاست، تعریف و ارزش جدیدی خلق کند و علاوه بر این، جامعهای از هواداران دوآتشه برای خود ایجاد کرده است.
رستورانهای Chipotle
صاحبان این برند معتقند به خاطر غذای خوب معروفند. آنها به دنبال استفاده از مواد اولیه با کیفیت، روشهای طبق کلاسیک و دکوراسیون داخلی خاص برای انتقال حس خوب هنگام غذا خوردن به مشتری هستند. آنها به شدت به حقوق حیوانات، محیط زیست و کشاورزان احترام میگذارند و همین کیفیت خوب غذا و صداقت در کار، رمز موفقیت آنهاست.
چرا Chipotle موفق شده است؟ این شرکت ایده موفق فست فود را با احترام به مشتری، محیط زیست و تامینکنندگان مواد اولیه ترکیب کرد و به طور کلی تجربه مشتری را از نو تعریف کرد. نتیجه این کار، پیدا کردن طرفداران پر و پا قرص شده است.
تاکسی اینترنتی UBER
اوبر میگوید شکلی که جهان حرکت میکند را دگرگون میکند.
” با وصل کردن رانندگان به مسافران از طریق نرمافزارمان، ما همه نقاط شهر را برای مردم قابل دسترسی میکنیم و برای مسافران گزینههای بیشتر و برای رانندگان امکان کسب درآمد بیشتر فراهم میکنیم.”
چرا UBER موفق شده است؟ اوبر شکل جابهجایی و تاکسیرانی را متحول کردهاست و جایگزین بسیار مناسب برای روش قدیمی است.
اجاره و اقامت موقت خانه Airbnb
Airbnb یک جامعه قابل اطمینان برای مردم است که در آن خانه یا اتاقهای خود را قرار میدهند و در سفرهای خود یک محل مطمئن برای اقامت پیدا میکنند.
چرا Airbnb موفق شده است؟ این شرکت صنعت هتلداری را به چالش کشید و تجربهای جدید را برای کاربران فراهم کرد، در نتیجه طیف وسیعی از کاربران را به سمت خود جذب کرد و اکثر آنها به کاربر وفادار تبدیل شدند.
در شرکتهای داخلی به نظر شما کدام برند موفق شده چنین مسیری را طی کند؟
2 دیدگاه روشن ایدههای کسبوکارهای بزرگ برای موفقیت
پینگبک: فقط ۳ ثانیه برای جلب توجه مخاطب فرصت دارید! - وبلاگ ایران درگاه ()
پینگبک: موفقیت به سبک بازی مرکب - وبلاگ ایران درگاه ()